آذری باستان
زبان آذری را باید دنباله زبان مادی دانست. هیچ مدرک تاریخی در دست نیست که نشان دهد پیش از غلبه ترکی زبان دیگری جانشین زبان مادی در آذربایجان شده باشد. جز آن که میتوان تصور کرد که زبان اشکانی و سپس پارسی به نوبت در مرکزهای بزرگ آذربایجان تا اندازهای رواج یافته و اثرهایی در آذری به وجود آوردهاست. چون از زبان مادی باستان اثر مستقلی در دست نیست و از آن جز برخی اصطلاحها و نامها و واژههای پراکنده، بیشتر در کتیبههای هخامنشی، به جا نماندهاست، تشخیص دقیقتر آذری و خصوصیات آن تنها از مطالعه آثار آذری دوره اسلامی و همچنین بقایای آذری در آذربایجان کنونی امکانپذیر است.
آذری پس از حمله عربها
سخن گفتن به آذری در آذربایجان طی نخستین قرنهای اسلامی در کتابهای گوناگون روشن شدهاست. قدیمیترین مرجع در این راستا، گفته ابن مقفع (متوفی۱۴۲ هجری/۷۵۹ میلادی) به نقل ابن ندیم است که زبان آذربایجان را پهلوی(الفهلویه)، منسوب به فهله، یعنی سرزمینی دربرگیرنده اصفهان، ری، همدان، ماه نهاوند و آذربایجان، میشمارد. همین قول در عبارت حمزه اصفهانی (به نفل یاقوت در معجم البلدان) و مفاتیح العلوم خوارزمی منعکس است.
ذکر واژه آذری را پس از ابن مقفع در کتاب البلدان یعقوبی میتوان یافت که نزدیک ۲۷۸ هجری/۸۹۱ قمری نوشته شدهاست. وی مردم آذربایجان را مخلوطی از ایرانیان آذری و جاودانیهٔ قدیم میشمارد و به نظر میرسد منظورش آذربایجانیهای مسلمان و آذربایجانیهای پیرو بابک خرّمدین است. ابن حوقل (درگذشتهٔ ۳۷۱ هجری/ ۹۸۱ میلادی) نوشتهاست: «زبان مردم آذربایجان و بیشتر مردم ارمنستان ایرانی(الفارسیه) است که آنها را به هم پیوند میزند و عربی نیز میان آنان به کار میرود و از آنان که به پارسی سخن میگوید، کمتر کسی است که عربی را نفهمد...»
یاقوت حموی میگوید: «مردم آذربایجان را زبانی است که آن را آذری (الاذریه) مینامند و مفهوم کسی جز آنان نیست رواج آذری را همزمان حمله مغول تایید میکند. زکریا بن محمد قزوینی در آثار البلاد که در ۶۷۴ هجری/۱۲۷۵ میلادی نوشته شدهاست میگوید که: «هیچ شهری از دستبرد ترکان محفوظ نماندهاست مگر تبریز». چنین بر میآید که دست کم تا زمان اباقا از کارایی ترکی بر کنار بودهاست.
«ابوعبدالله مقدسی» نویسندهٔ اواخر سدهٔ چهارم ق. ، ایران را به هشت اقلیم تقسیم نموده مینویسد: «زبان مردم این هشت اقلیم، ایرانی (العجمیة) است؛ جز این که برخی دری و بعضی پیچیده (منغلق) است و همهٔ آنها فارسی نامیده میشود». و میافزاید که «فارسی آذربایجان در حروف، به فارسی خراسان شبیهاست»
مردم آذربایجان پیش از رواج ترکی به زبانی که از گویشهای مهم ایران بوده و به فراخور نام آذربایجان آذری خوانده میشدهاست، سخن میگفتهاند. آن زبان که با زبان ری و همدان و اصفهان از یک دست بودهاست، تا سدهٔ دهم و به گمان بسیار مدتها پس از آن نیز زبان غالب آذربایجان بودهاست.
پس از حملات عربها گروهی از مردم مراغه از آن شهر کوچیده و به منطقه رودبار الموت رفتند. این کوچندگان امروز نیز به نام مراغیها نامیده میشوند و در ۷-۸ روستای رودبار الموت سکونت دارند. آنها زبان اصلی مادی مراغه آذربایجان را حفظ کردهاند و امروز نیز به زبان ایرانی آذری سخن میگویند. حمدالله مستوفی، دین مراغیهای الموت را آیین مزدکی نامیدهاست.
فراموش شدن زبان آذری باستان
تضعیف تدریجی آذری با رسوخ ترک زبانان به آذربایجان ایران شروع شد. اولین ترک زبانان در زمان محمود غزنوی وارد منطقه شدند. ولی این در زمان سلجوقی بود که قبایل ترک شروع به مهاجرت گسترده به آذربایجان کرده و در آنجا سکنی گزیدند. جمعیت ترکی در دوره اتابکان الدنیز آذربایجان (۵۳۱-۶۲۲ هجری) همچنان رشد کرد، ولی اوج آن در دوره ایلخانان مغول بود که اکثریت سربازان شان ترک بودند و آذربایجان را به مرکز سیاسی خود بدل ساختند. زدوخورد و ناآرامی پیوسته که به مدت ۱۵۰ سال بین افول ایلحانان و صعود صفویان در آذربایجان حکمفرما بود، باز موجب جذب عناصر نظامی ترک بیشتری به منطقه شد. در این دوره آذری در دوره ترکمانان قرا قویونلو و آق قویونلو آذری با سرعتی بیشتر از قبل منقرض شد، تا جایی که صفویان که در اصل طایفهای ایرانی زبان بودند ترکی سازی شدند و ترکی را به عنوان زبان بومی خود اختیار کردند.
حکمرانی صفوی که در ابتدا مبتنی بر حمایت قبایل ترک بود و پس از این که حکومت پایگاهی گسترده تر یافت همچنان مورد حمایت و تاثیر قزلباشان بود به نوبه خود به گسترش ترکی و افول آذری، که حداقل دیگر در مراکز شهری مورد استفاده قرار نگرفت، کمک کرد و ترکی تدریجاً به عنوان زبان آذربایجان شناخته شد. نتیجتاً لفظ آذری توسط برخی مؤلفین ترک و در پی آنان شرقشناسان غربی به ترکی آذربایجان اطلاق شد.
در اثر مهاجرت ترکهای آسیای مرکزی به آذربایجان و دیگر عوامل که عموماً در فاصله سدههای پنجم تا دهم هجری رخ دادهاست و ادامه این مهاجرت، زبان ترکی کم کم زبان آذری را به بوته فراموشی سپرده، خود جای آنرا گرفتهاست.
پروفسور پیتر گلدن در صفحه ۳۸۶ کتاب خود که یکی از جامعترین کتابها درباره تاریخ گروههای مختلف ترک چاپ شدهاست روند ترکی زبان شدن آذربایجان را به سه مرحله بخش کردهاست: نخست ورود سلجوقیان و مهاجرت قبایل اغوز به ناحیه آذربایجان و آران و آناتولی، دوم حمله مغولان که بیشتر سربازان شان ترکتبار بودند، و سوم دوران صفویان که بسیاری از قبایل اغوز-ترکمان قزلباش از آناتولی به ایران سرازیر شدند.
دکتر محمد جواد مشکور درباره آمدن تیرههای ترک به آذربایجان مینویسد: پیشامدهای متناوب یکی پس از دیگری آذربایجان را آماج تهاجمات پیاپی قرار داد. با نفوذ اقوام ترک و گسترش زبان ترکی، سیطرهٔ زبان آذری محدود و رفته رفته رو به کاهش نهاد. در دوران مغولها که بیشتر سربازان آنان ترک بودند و آذربایجان را تختگاه خود قرار دادند، ترکان در آن جا نفوذ گستردهای یافتند. حکومت ترکمانان آق قویونلوو قراقویونلو و اسکان آنها در آذربایجان بیش از پیش مایه رونق ترکی و تضعیف زبان «آذری» شد. جنگها و عصیانهایی که در فاصله برافتادن و برخاستن صفویان پیش آمد سربازان ترک بیشتری را به آذربایجان سرازیر کرد. وجود قزلباشهای ترک نیز مزید بر چرایی شد و زبان ترکی را در آن سرزمین رونق بخشید. از جمله دیگر کسانی که تبریز و مراغه را پایتخت خویش قرار دادند هلاکوخان ایلخانی بود.
ولادیمیر مینورسکی در دانشنامه اسلام فرایند تغییر زبان مردم آذربایجان را چنین توضیح میدهد: در حدود قرن شش هجری تحت لوای سلجوقیان قبیله غوز ابتدا در تعداد اندک و سپس در تعداد قابل توجهی آذربایجان را اشغال مینمایند. در نتیجه مردمان ایرانیزبان آذربایجان و نواحی ماوراء قفقاز تبدیل به ترکزبان شدند، هرچند که ویژگیهای تمایزبخش زبان ترکی آذربایجانی، مانند آواهای پارسی و نادیده گرفتن تطابق صوتی، منشا غیرترکی جمعیت ترکزبان شده را منعکس میکند.
ریچارد فرای نیز زبان آذری را زبانی گسترده و زبان اصلی در جغرافیای آذربایجان میداند. به نظر وی این زبان غالب آذربایجان از قرن چهاردهم میلادی به طور تدریجی جایگاهش را به ترکی آذربایجان داد.
منبع : ویکی